دلم می خواست
بند از پای جانم باز می کردند...
که من تا روی بام ابرها
پرواز می کردم...
از آنجا با کمند کهکشان
تا آسمان عرش می رفتم
در آن درگاه درد خویش را
فریاد می کردم
که کاخ صد ستون کبریا لرزد....
برچسبها:
من دچار خفقانم خفقان
من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم آی...
من بدنبال فضایی میگردم
لب بامی سر کوهی دل صحرایی
که درآنجا نفسی تازه کنم آه
میخواهم فریاد بلندی بکشم که صدایم به شما هم برسد...
(مشیری)
برچسبها: